
می توان می توان تنها شد
می توان زار گریست
می توان دوست نداشت و دل عاشق آدم ها را زیر پاه له کرد.
می توان چشمی را به هیاهوی جهان خیره گذاشت.
می توان صدها بار علت غصه دل را فهمید.
می توان بد شدو بد دیدو بد اندیشه نمود،آخرش هم میتوان تنها رفت.
با جهانی همه اندوه و غمو بدبختی.
همه جا تلخی و سردی و غرور
فاتحه!خوب شد که رفت!عجب آدم بد خلقی بود.
ولی ای کودک زیبای دلم آن روی سکه تماشا دارد.
نظرات شما عزیزان:
|